در این مطلب به معرفی یکی از ابزارهای مدیریتی به نام شایستگی محوری (Core competency) می‌پردازیم:
 
شایستگی محوری چیست؟
شایستگی محوری منابع و ظرفیت‌هایی هستند که باعث ایجاد مزیت رقابتی در کسب‌وکار می‌شود. یک تئوری مدرن در مدیریت دلایلی می‌آورد که ثابت می‌کند کسب‌وکارها باید شایستگی محوری خود را تعریف کنند، رشد دهند، و آن‌ها را به‌کارگیرند تا بتوانند بر رقبایشان پیروز شوند. 
 
مفهوم شایستگی محوری 
کسب‌وکاری موفق است که بتواند کاری را که بهتر از همه می‌تواند انجام دهد و دلیل آن را شناسایی کند. شایستگی‌های محوری  بانام ظرفیت‌های اصلی یا صلاحیت‌های متمایز نیز تعریف‌شده‌اند. شایستگی‌های محوری به ایجاد مزیت رقابتی منتهی می‌شود. شایستگی محوری، به نسبت تئوری جدیدی است که در سال ۱۹۹۰ در مقاله‌ی هاروارد بیزنیس ریو مطرح شد: شایستگی محوری شرکت. در این مقاله  نویسندگان بیان می‌کنند فعالیت‌ها در صورت وجود سه شرط، شایستگی محوری در نظر گرفته می‌شوند:
1. فعالیت باید ارزش برتر یا سود برای مشتری فراهم کند. 
2. رقیب شما به‌سختی بتواند فعالیت مشابه آن را تقلید کند. 
3. باید کم یاب باشد.
6006 1
 
مقاله به تفاوت آشکار کسب‌وکارهای فعال در دهه هشتاد میلادی و دهه نود میلادی اشاره می‌کند. در دهه هشتاد مدیران بر مبنای «توانایی‌شان در بازسازی، جمع‌وجور کردن، و تأخیر در کارها قضاوت می‌شدند،‌اما در دهه نود مدیران برمبنای توانایی‌شان در شناسایی، پرورش و بهره‌برداری از شایستگی‌های محوری  سنجیده می‌شدند که باعث می‌شد شرکت رشد کند.»
شایستگی‌های محوری که یک کسب‌وکار را متمایز می‌کند از صنعتی به صنعت دیگر متفاوت است. شاید بیمارستان یا کلینیک بر روی یک تخصص خاص تمرکز کند و یک تولیدکننده  کنترل کیفیت بالایی داشته باشد.
 
استفاده از شایستگی محوری 
منابع متنوع و متفاوتی ازجمله خزانه استعداد، دارایی‌های فیزیکی، ثبت اختراع، و ارزش برند، سهمی در شایسته محوری شرکت دارد و زمانی که شرکت این شایستگی‌ها را درک کند آنگاه می‌تواند بر روی این منابع تمرکز کند. حتی شاید فعالیت‌هایی را برون‌سپاری کند که خارج از شایستگی‌های محوری شرکت هستند تا منابع خود را کاملاً وقف شایستگی‌هایش کند. 
 
کسب‌وکار باید از شایستگی‌های خود رد تمامی رده‌های عملیاتی ، از تبلیغات گرفته تا استراتژی‌های رشد، گرفتن پشتیبان، و سابقه تجاری استفاده کند. مزیت این کار این است که این شایستگی‌های محوری به طول عمر شرکت می‌انجامد. حتی اگر شرکتی به محصولی دست پیدا کند که  در نوع خود بی نظیر باشد اما به‌راحتی کپی بشود ، آن‌وقت به‌محض انقضای تاریخ حق اختراع خود را در میان رقبایی می‌بیند که در حال خوردن سهم بازار انحصاری وی هستند. 
شرکت‌ها برای جلوگیری از این واقعه مجبورند به شایستگی‌های محوری خود تکیه کنند: خدمات مشتری، کنترل کیفیت، تبلیغ، و نوآوری و مواردی ازاین‌دست تا از تازه‌واردان بازار جلوتر بیوفتند. 
 
مثال واقعی 
یک کسب و کار  تنها به یک شایستگی محوری محدود نمی‌شود، شایستگی‌ها بر مبنای صنعتی که شرکت در آن فعالیت می‌کند به شیوه متفاوتی تعریف می‌شوند.
 
برخی از شایستگی‌های محوری برنده‌های موفق و قوی را همه می‌توانند ببینند:
1. مک‌دونالد استانداردسازی شده است. مک‌دونالد روزانه  نه میلیون پوند سیب‌زمینی سرخ‌کرده به مشتریانش می‌دهد و هرروز همه مشتریان همان طعم و بافت قدیمی را می‌چشند. 
2. اپل صاحب سبک است. زیبایی دستگاه‌هایش و رابط‌های آن‌ها به این شرکت یک حاشیه امن در میان رقبا داده است. 
3. والمارت قدرت خرید دارد. اندازه ی خالص حوزه عملیاتی خرید این شرکت باعث می‌شود شرکت بتواند رقبای ارزان‌قیمت خود را بخرد.

 لینک زیر را با دوستان خود به اشتراک بگذارید: rmcg.ir/6006