همه ما شرکتهایی را دیدهایم که تمام عوامل یک شرکت موفق را داشتند، اشتیاق و شوری در این شرکتها وجود دارد که کارمندان را مشتاق میکند، به مشتریان انگیزه میدهد و برای سرمایهگذاران میدرخشد. دلیل موفقیت این شرکتها این نیست که آنها محیط دوستانه، بستنیهای خوش مزه تر یا حتی فناوریهای بهروزتری دارند. پای عامل دیگری در میان است.
شرکت مشاوره مدیریت مکنزی در مقالهای با عنوان فراتر از بیانیه مأموریت: چگونه پنج پ، هدف را به ارزش پیوند میزند، راز پشت پرده شکلگیری چنین شرکتهایی را برملا میکند. هدف همان گرد جادویی است. هدف پاسخ به این سؤال است: اگر شرکت من نباشد، جهان چه چیزی را از دست خواهد داد؟ پاسخ این سؤال دلیل اصلی وجود یک شرکت و تأثیر مثبت آن بر دنیا است.
شرکتهای برنده انگیزه خود را از هدفشان میگیرند، به قلههای موفقیت دست پیدا میکنند و چون هدفدارند حتی بالاتر هم میروند. رقیبان این شرکتها همیشه حیرتزده آنها را تماشا میکنند و از خود میپرسند آیا جادویی در کار است؟
بر طبق آمار و ارقامی که این مقاله ارائه میکند میتوان حدس زد چرا هدف چنین نقش مهمی دارد، بسیاری از شرکتها چندین بار هدفشان را عوض میکنند، هدفهای اولیهشان با گذر زمان رنگ میبازد و در حدود ۷۰٪ آنها به اهدافشان نمیرسند. اما شرکتهایی که هدفمند هستند و در طول حیاتشان تنها به یک هدف پایبند بودند توانستهاند حوادث سخت را پشت سر گذاشته و بقای خود در صنعت را تضمین کنند. هدف باید نظاممند و عقلانی باشد، در همین حال باید دارای چاشنی از احساسات باشد. اعضای سازمان باید از این هدف آگاه باشند.
پنج عنصر (پنج پ) برای شکلگیری این جادو وجود دارد:
استراتژی پورتفولیو و محصولات: محصولات و خدماتی که سازمان شما ارائه میدهد و انتخاب بین گزینههای «کجا بازی کنیم» و چگونه بازی کنیم که باعث میشود شما به بهترین نحو ممکن به مشتریان خود خدمترسانی کنید. در این حوزه میتوانیم پورتفولیوی خود را دوباره تعریف کنید، بهعنوانمثال از چند محصول موجود در بازار عقبنشینی کنید و محصولات جدیدی به بازار عرضه کنید. در گام بعدی قیمتگذاری خود را باهدفتان همسو کنید و درنهایت، پورتفولیو را دوباره بررسی کرده و هدفمند بودن داراییهای فردیتان را در مقایسه با ملاکهای رایج بسنجید.
منابع انسانی و فرهنگ: استعدادی - و مدیریت استعداد - که گسترش میدهید. ابتدا نحوه استخدام، توسعه فردی و مسیر شغلی را با یکدیگر به نحوی همسو کنید که درنهایت به هدف شما ختم شود. سپس شاخصهای کلیدی عملکرد مبتنی بر هدفمان را تعریف میکنیم تا کارکنان خود مسئولیت کاریشان را بهدرستی درک کرده و با ایجاد برنامههای تشویقی آنان را ترغیب کنیم تا به هدفشان برسند. داشتن ذهنیتی شفاف و یک الگوی مشخص میتواند رفتارهای کارکنان را باهدف تعیینشده پیوند بزند.
دستگاهها و فرایندها: فرایندهای عملیاتی که برای رسیدن به اهداف مرتبط با هدف اصلی به کار میگیرید، نحوه حصول اطمینان از اینکه زنجیره ارزشتان با هدفتان همسو است. در این مرحله فرایندهای عملیاتی در پیش میگیریم که ما را در رسیدن به اهداف کوچک و بزرگ تعریف شده راستای هدف اصلی یاری میدهند. سپس مطمئن میشویم رفتار تأمینکنندگان با هدف ما همخوانی دارد.
مقیاسهای اندازهگیری عملکرد: مقیاسها و مشوقهایی که برای اندازهگیری هدف، پیشرفت شرکت و نحوه ایجاد و توزیع مشوقها استفاده میکنیم تا هدف سازمان برای همه قابللمس باشد. اهداف و مقیاسهایی را در حوزه عملکرد در نظر بگیرید که با هدفتان هماهنگی دارد. آنگاه مقیاسهای را در ارتباط با تخصیص سرمایه معرفی کنیم که با هدف همخوانی دارد و سپس بر مبنای آن تصمیمگیری کنیم (بهعنوانمثال هزینه سرمایه، مزیت رقابتی ادغام و تملک و غیره).
جایگاه و مشارکت: جایگاههای خارجی و بازاریابی رابطهای را بهگونهای با هم همسو کنیم که در سازگاری کامل با هدف تعریف شده از سوی شرکت باشد. در این بخش باید مشارکت خارجی و ارتباطات را به هدف گره بزنیم و در صورت لزوم جایگاههای خارجی را در راستای هدف اصلی دوباره اصلاح کنیم. در نهایت همسویی بازاریابی رابطهای با هدف بسیار مهم است (بهعنوانمثال عضویت در انجمن صنفی). یک مثال واضح در این زمینه میتواند شرکت The Edelman Trust Barometer باشد، این شرکت دریافت که دو سوم مشتریان باور دارند سابقة خوب در انتخاب آن محصول تأثیر دارد و مشتریان از شرکتی که خوشنامتر است بیشتر خرید میکنند. بیش از نیمی از مشتریان میگویند هر برندی مسئولیت دارد حداقل در یک مسئله اجتماعی وارد شود که مستقیماً به کسبوکارش ربطی ندارد.
پینوشت: منظور از پنج پ حروف اول انگلیسی این کلمات میباشد:
Portfolio strategy and products, People and culture, Processes and systems, Performance metrics, Positions and engagement.
لینک زیر را با دوستان خود به اشتراک بگذارید: rmcg.ir/10015