در این مطلب قصد داریم به بررسی مقاله شرکت مشاوره مدیریت مکنزی با عنوان: امنیت روانی و نقش مهم آن در توسعه رهبری، بپردازیم. نظرسنجی جدید شرکت مکنزی نشان میدهد رهبران با ایجاد و توسعه مهارتهای خاصی قادرند محیط کاری امن و با عملکرد بالا ایجاد کنند.
هنگامیکه کارمندان احساس راحتی کنند آنگاه بدون ترس از عواقب منفی اجتماعی در خواست کمک میکنند، یا وضعیت موجود را به چالش میکشند، در نتیجه سازمانها بهسرعت به نوآوری میرسند و به مزیت رقابتی تنوع دست پیدا کرده و با تغییرات بهخوبی سازگار میشوند.
همانطور که تحقیقات قابلتوجهی پیشازاین نشان دادند، امنیت روانی پیشدرآمد عملکرد نوآورانه و سازگار – و باتوجهبه شرایط به شدت متغیر امروز موردنیاز است- در سطح فردی،تیمی و سازمانی است. به عنوان مثال ایجاد« شبکه ای از تیم ها»- ساختار سازمانی چابک که به تیم ها توانایی مقابله با مشکلات را با انجام اقدامات خارج از ساختارهای بورکراتیک و دیوانسالاری می دهد- نیازمند درجه بالایی از امنیت روانی است.
دستورالعملی برای رهبرانی که امنیت روانی را ارتقا میدهند
رهبران میتوانند با ایجاد فضا، ذهنیت و رفتار مناسب امنیت روانی را در تیمهای خود بالا ببرند. کسانی که چنین توانایی دارند مانند کاتالیزور عمل میکنند سایر اعضای تیم را - حتی افرادی که اختیاراتی ندارند - قادر میسازند تا با الگوسازی و تقویت رفتارهای که از سایر اعضای تیم انتظار دارند، به پرورش امنیت روانی کمک کنند. مکنزی با اشاره به یافتههای تحقیقات اخیرش خاطرنشان میکند جو تیمی مثبت - که در آن اعضای تیم برای مشارکت یکدیگر ارزش قائل هستند، به رفاه یکدیگر اهمیت میدهند و در نحوه انجام کار تیم نقش مهمی دارند - مهمترین عامل امنیت روانی تیم است.
همچنین نتایج نشان میدهد رهبران میتوانند با تضمین ایجاد جو تیمی مثبت، امنیت روانی را بیشتر ارتقا دهند. مدیریت مشورتی و حمایتی، هرچند در درجات مختلف و از طریق رفتارهای متفاوت بروز پیدا کند، به ایجاد جو تیمی مثبت کمک میکند. رهبری مشورتی به معنی مشورت با اعضای تیم، ترغیب اعضا به بیان درخواستهایشان و درنظرگرفتن نظرات تیم در مورد مسائلی است که آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. رهبری حمایتی با کمک به ایجاد جو تیمی مثبت، تأثیر غیرمستقیم اما همچنان قابلتوجهی بر امنیت روانی دارد. امنیت روانی باعث میشود رهبران نهتنها بهعنوان کارمند بلکه همچون یک فرد عادی نسبت به وقایع ابراز نگرانی و از اعضای تیم حمایت کنند. رفتارهایی ازاینقبیل میتواند اعضای تیم را ترغیب کرده تا از یکدیگر حمایت کنند.
مجموعه رفتارهای دیگری هم به تقویت امنیت روانی میانجامد - البته پس از ایجاد جو مثبت - اینگونه رفتارها با نام رهبری چالشبرانگیز شناخته میشود و کارکنان را ترغیب میکند بیش از آنچه تصور میکنند کار انجام دهند. رهبر چالشبرانگیز از اعضای تیم میخواهد فرضیات مربوط به نحوه انجام کار را بررسی کنند و بعد سعی کنند فراتر از انتظارات عمل کرده تا به پتانسیل کامل خود برسند. رهبری چالشبرانگیز ارتباط عمیقی با ابراز خلاقیت کارمندان، احساس قدرت در ایجاد تغییرات مربوط به کار و تلاش برای یادگیری دارد. برطبق یافتههای شرکت مشاوره مکنزی، زمانی امنیت روانی حاصل میشود که رهبر تیم از ابتداً با انجام اقدامات حمایتی و مشورتی مکرر، جو تیمی مثبتی ایجاد کرده و سپس تیم خود را به چالش بکشد. رفتارهای چالشبرانگیز بدون وجود جو مثبت تأثیر قابلتوجهی ندارند.
همچنین، نتایج بررسی نشان میدهد جو مناسب امنیت روانی نخست از سطوح بالای سازمانی آغازمی شود. اگر رهبران ارشد با همه با مساوات و عدالت رفتار کنند، رهبران در سطح تیمی نیز بهاحتمال زیاد رفتار حمایتی، مشورتی و چالشی را به نمایش میگذارند.
اهمیت توسعه رهبران در تمام سطوح
سرمایهگذاری در توسعه رهبری در تمامی سطوح سازمانی - برای تمام سمتهای مدیریتی - روشی مؤثر بهمنظور رشد و پرورش ترکیبی از رفتارهای رهبری است که امنیت روانی را افزایش میدهد. نتایج نشان میدهد اثربخشی برنامه توسعه رهبری بسته به مهارتهای مدیران متفاوت است.
مهارتهای توسعهیافته در برنامههای رهبری را دوباره به چالش بکشید
یافتههای مکنزی حاکی از آن است که تمرکز بر تعداد انگشت شماری از مهارتها و رفتارهای خاص در برنامههای یادگیری میتواند احتمال رفتارهای مثبت رهبری را بهبود بخشد و موجب تقویت امنیت روانی و در نهایت عملکرد تیمی قوی شود. این مهارتها به طور خلاصه ازاینقرار هستند:
1. آموزش با هدف حمایت (به این معنی که افراد را آموزش بدهید تا به موفقیت برسند).
2. توسعه مهارت فروتنی موقعیتی (توانایی گفتن نمیدانم و پرسیدن سؤال از تیم حتی اگر پاسخ را خودتان میدانید).
3. مهارت گفتگو با ذهنیت باز و توسعه روابط اجتماعی درون تیمها.
4. آگاهی فرهنگی و موقعیتی
5. درک نحوهٔ توسعه و ایجاد باورهای سازمانی بر اساس مشاهدات گزینشی و بررسی هنجارها در فرهنگهای مختلف.
اکنونکه از اهمیت قضیه با خبر شدیم، دو سؤال برای ما پیش میآید: "چگونه امنیت روانی را ایجاد میکنیم؟ " و به طور خاص، "از کجا شروع کنیم؟ "
سازمانها میتوانند با اتخاذ شیوههای پیشنهادی مکنزی به توسعه امنیت روانی در سازمان دست یابند:
فراتر از برنامههای آموزش یکبار مصرف بروید و سیستم توسعه رهبری را در مقیاس گسترده به کار بگیرید. رفتار انسان یکشبه تغییر نمیکند. بااینحال اغلب مشاهده میکنیم که شرکتها سعی میکنند صرفاً با اجرای برنامه آموزشی هدفمند،تغییر رفتار حاصل شود. تغییر رفتارهای رهبری درون سیتم پیچیده سازمانی در سطح فردی،تیمی، و سازمانی با تعریف روشنی از استراتژی آغاز می شود که با ظرفیت ها و آرمان های سازمان همسویی دارد.ایجاد و توسعه طبقه بندی مهارت ها(مانند گفتگوی آزاد) که نه تنها از تحقق هویت کلی سازمان پشتیبانی بلکه یادگیری و رشد را نیز تقویت می کند و مستقیماً در کارهای روزمره افراد کاربرد دارد ، امری حیاتی است. به طور عملی ، اگرچه ممکن است آموزش به عنوان یک سری آموزشها متوالی برنامه ریزی شود ، اما این آموزشها در صورت ترکیب با سایر عناصر سازنده یک سیستم یادگیری گسترده تر ، مانند توانمندسازهای رفتاری ، حتی موثر تر خواهند بود.
سرمایهگذاری بر روی رهبری - یعنی توسعه تجارب احساسی، حسی و خلق لحظات تفکر خلاق. تجربه یادگیری هنگامی در خاطر ما نقش میبندند که جذابتر باشند و درگیری ذهنی بیشتری برای ما ایجاد کنند. بااینوجود دام مشترک برنامههای یادگیری تمرکز بیش از اندازه بر محتوا است؛ بنابراین، برنامههای یادگیری باید رهبران را وادار کنند تا عقایدشان را به چالش کشند و از نظر احساسی برای ایجاد تغییرات ذهنی پایدار آماده شوند. این امر به محیط یادگیری نیاز دارد که هم برای فرایند گاهاً آسیبپذیر یادگیری مناسب باشد و هم بهگونهای ماهرانه طراحی شود. میتوانید در آغاز از گفتگوهای کوتاه صمیمانه استفاده کنید و سپس شخص را به سمت دروننگری شخصی و هدفمند سوق دهید. چنین محیطی میتواند منجر به افزایش آگاهی در رهبران، میل به رشد بیشتر از طریق تفکر هدفمند و رشد عملکرد جمعی بشود.
سازوکارهایی بسازیم تا توسعه دهی به بخشی از کارهای روزمره رهبران تبدیل شود. یادگیری رسمی و توسعه مهارت بهعنوان تخته پرش در زمینه کار واقعی عمل میکنند. موفقیتآمیزترین و غنیترین سفرهای یادگیری، در کارها و تعاملات روزمره اتفاق میافتد. استفاده از برنامههای یادآوری (یعنی بادآوریهای روزانه هدفمند برای افراد) به یادگیرندگان کمک میکند از موانع عبور کرده و از جایگاه حفظ دانش به سمت استفاده از دانش حرکت کنند. بهموازات این اقدامات، رهبران ارشد باید در عرصه فرایند یادگیری پیشگام و الگوی سایرین باشند.